گناهم فقط دوست داشتنت بود ...
گناهم فقط باور دروغات بود ...
گناهم فقط سادگی و صداقتم بود...
آرزوی مرگ منو داشتی ؟
خواستی بمیرم تا اون راحت بشه؟
گاهی دوست داشتن اینه که بگذاری و بگذری ...
من تو رو کنار کسی میذارم که به خاطرش زندگیمو نابود کردی ...
با وجدانی آسوده نفس بکش ...
زندگی کن ...
از لحظه ها لذت ببر ...
چه رسم جالبی است!
محبتت را میگذارند پای احتیاجت...
صداقتت را میگذارند پای سادگیت...
سکوتت را میگذارند پای نفهمیت...
نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت...
حرفایت را میگذارند پای ترس از این که دیگری جایت را بگیرد ...
و وفاداریت را پای بی کسیت...
و آنقدر تکرار میکنند که تو
باورت میشود که تنها و بی کســــــــــــی...
چه سخت است تشیع عشق
بر روی شانه های فراموشی
و دل سپردن به قبرستان جدایی
وقتی میدانی پنج شنبه ای نیست
تا رهگذری بر بی کسی ات
فاتحه ای بخواند
بی حضورت
هر چه کردم
زندگی زیبا نشد
شاعر شده ام
همه واژه هایم دو حرفیست
تو.... تو.... تو!
قلمت را بردار
و برای دل شب بازنویس
که اگر خسته نوشتم در شب
از سر غصه ی تاریکی نیست
روزگارم لبریز ...از تمامیت نور...
دیدگانم بیدار
دل من بس غمگین... دل من غمناک است....
ایستاده ام
در اتوبوس
چشم در چشم های نا گفتنی اش.
یک نفر گفت:
«خانم
جای خالی
بفرمایید»
چه غمگنانه است
وقتی در باران
به تو چتر تعارف می کنند.
اگه شونت تکیه گاهه پس چرا من تنها شدم چرا هر لحظه م همیشه ، منم تنها با خودم یه تصویر از عکس چشمات ، رو دیواره دلم ، چقدر قصه م خنده داره چقدر بی تابه دلم.
هیچ فکر نمی کردم به جرم عاشقی اینگونه مجازات شوم
دیگر کسی به سراغم نخواهد آمد
قلبم شتابان می زند
شمارش معکوس برای انفجار در سینه ام
و من تنهایی خود را در آغوش می کشم
و....
من بودم ، تو و یک عالمه حرف
و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد !
کاش بودی و می فهمیدی وقت دلتنگی ، یک آه چقدر وزن دارد
باید از انتهای زمان نگاهت ترسید!
تو سوره ی تماشای پیامبران همه ی اعصاری...
پشت حجاب قلبت میدانم ... آواز هایی است، که تورا ،من را به سرزمین دست نایافتنی روحت می خواند و من میدانم صدایی ست که چکامه های الهه های یونان را به سخره میگیرد... بی فایده ی است تلاشت برای پنهان کردن تمام خودت از من...
صدام كن این دم آخر آخه فردا دیگه دیره
آخه فردا دیگه نیستم كسی جامو ...
خداحافظ كه دلگیرم سراغت رو نه نمیگیرم
ببین گفتم خداحافظ یه كاری كن دارم میرم
امروز هم گذشت یه روز دیگه از روزهای بی تو بودن
هنوز از این روزهای وحشتناک باقی مونده …
تنهای تنها میون این همه آدم سخته.
چگونه فراموشت كنم كه نامت زمزمه هميشه لب هاي من است و يادت همدم دايمي دلم و چشم هايت سايه سار تنهايي من.اگر باور نداري از مدادهايي كه بر صفحه سپيد كاغذ برايت شعر نوشته اند بپرس تا بداني كه چقدر بي تو بي قرارم
همیشه هر گاه دلتنگت میشوم ، مینشینم در گوشه ای و اشک میریزم
آن لحظه آرزو میکنم که باشی در کنارم ، بنشینی بر روی پاهایم و آهسته در گوشم بگویی که دوستت دارم
کاش بیاید آن روز ، کاش تبدیل شود به حقیقت آن آرزو ، تا لبخند عاشقی بر روی لبانم بنشیند ، تا کی دلم در غم دوری ات، به انتظار بنشیند!